نتایج جستجو برای عبارت :

خداحافظ عزیزم. خوشحالم که انقدر دوستت داشتم

فک پایینم را نوازش کرد. زیر لب گفت شت. یعنى ازش خوشش مى آید. از کنار گوشش، به چراغ ماشین ها نگاه میکردم که لا به لاى درخت ها جا به جا مى شدند. صورتم را سمت خودش کشید. لب هایم را بوسید. قلبم تند میزد. رهایم کرد. نوازش را ادامه داد. دوباره صورتم را سمت خودش کشید. این بار زبان هم بود. رهایم کرد. نوازشش را ادامه داد. براى بار سوم صورتم را سمت خودش کشید. لب بالایش را خوردم این بار. زودتر از دو دفعه قبل رهایم کرد. بلند شدیم و تا یک جایى با من پیاده آمد و بعد جد
یه زن نمی‌تونه 
دوستت داشته باشه
بعد دوستت نداشته باشه
بعد دوباره دوستت داشته باشه!
یه زن فقط می‌تونه
 دوستت داشته باشه
دوستت داشته باشه
 دوستت داشته باشه
و بعد دیگه
هیچ‌وقت دوستت نداشته باشه!

خداحافظ گری کوپر 
 رومن گری 
+در مورد من که درسته . 
وقتی چیزی تموم میشه دیگه هرگز شروع نمیشه .
دلیلش هم خیلی ساده است . 
من راههای زیادی را برای حفظ کسانی که دوست شون دارم امتحان میکنم . به زعم خودم چیزی کم نمیذارم .
اما گاهی طرف مقابل تمام راهها را مس
در رو پشت سرم بستم تا بیست روز از دغدغه های جاری و متداول کار دور باشم.
وقتی فضا انقدر آلوده و مسموم شده که تصمیم گرفتم به قدر ضرورت با دیگران حرف غیر کاری بزنم... حس بدم رو جلوی در گذاشتم و زدم بیرون.
دیشب داشتم به فرشید میگفتم خوشحالم آینده م اونجا نیست.از اینکه قراردادم رو به پایان هست خوشحالم و برای تمدیدش هیچ تصمیمی ندارم.
آرامش به من برگشته.
خداحافظ تو.
با اینکه هنوزم...
خداحافظ تو 
میسوزوندم آتیش خاطرات
خداحافظ تو
تا قلبم به تنهایی عادت کنه.
تا اشکم به چشمام خیانت کنه
خداحافظ تو
قرارمون نبود تنها تنها بری تو
قرارمون نبود بی تو بمونم
قرارمون نبود فاصله باشه
قرارمون نبود بی تو بخونم
خداحافظ تو
خداحافظ تو 
میسوزوندم آتیش خاطرات
خداحافظ تو
تا قلبم به تنهایی عادت کنه
تا اشکم به چشمام خیانت کنه
خداحافظ تو...
گاهی به سنگینی بار نوشته های روی در یخچال فکر میکنم و آن امضای زیر دوستت دارم،  که میخواهی بگویی این دوستت دارم مختص من است با امضای من... که اگر این امضا را نداشت باورش نکن، جعلی ست، دروغ است.خوشحالم که نامه هایت تاریخ ندارند!...
دوستت دارم
امضا
بدون تاریخ
 
خداحافظ ای کوچه های مدینهخداحافظ درب و مسمار سوخته
خداحافظ ای تازیان و بلاخداحافظ ای شهر کرب و بلا
خداحافظ ای تشت پر خون ز حسنخداحافظ ای تشت با سر ز حسین
خداحافظ ای سنگ های یهودانخداحافظ ای دروازه ی ساعات
مجلس بزم شراب یادم هستمجلس و چوب و دهان یادم هست
به به چه قرآنی تو میخوانیاما چه چوب خیزرانی میخوری
یادم نمیرود آزار شام رایادم نمیرود بازار شام را
من که به طول عمر به بازار، نرفته امحالا ببین مرا که به بازار رفته ام
مرا به اسم کنیز به هر کج
به درد خوش آمدی، به دروازه‌ی درک. خداحافظ ای کودکی و خوش‌باشی! خداحافظ ای نمی‌آموزم و می‌ترسم از آموختن! خداحافظ ای ترس از زیستن! خداحافظ ای ترس از گناه، ترس از کارما و ترس از هر چه که بین من و زیستن حجاب است! خداحافظ ای ترس از آمیختن، ترس از زندگی! خداحافظ ای محبّت دروغین، ای نمایش رحم! 
خداحافظ ای صوفی درون، و سلام بر تو ای سالک امواج مهیب زندگی! خداحافظ ای تصاویر و عکس‌ها و ای جلوه‌های من خواب‌مانده! سلام ای واقعیت زنده! سلام ای حقیقت رخشن
اما من خوب نیستم
نبودنت برام پر از درد و غصه بود
اشک ریختن و غصه خوردنام آخر سر منجر به کمردرد شدید شد و قلبم که دیگه نگم نمیخواست بزنه
خوشحالم که حالت خوبه و کم کم حال منم خوب میشه ایشالا
فردا میرم سرکار
امتحان کردم دیدم میتونم راه برم و بشینمو پا بشم
بودنت برام یعنی زندگی
دوستت دارم
خیلی
مراقب خودت باش لطفا
در مواجهه با حرفهای بی منطق و رفتار آدمای نادان و کم عقل،قرآن منطق قشنگی داره.
میفرماید که و "اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما"
وقتی کسی با نادانی با اونها (عبادالرحمن:بندگان خدای مهربان) حرف میزنه یا رفتار زننده ای میکنه، با بزرگواری و بی اعتنایی ازش دور میشن.
سلام در این آیه به معنی خداحافظی و ترک کردنه، البته نه با جسارت و درشتی و پرخاش، بلکه با سلامت نفس و آرامش.
پس وقتی پستت به آدم بی شعور و ناجوری خورد، انقدر خودتو زجر نده، انقد خودخوری ن
با موزیکِ تو همراه باشید با آهنگ جدید: دانلود آهنگ خداحافظ ای شعر شبهای روشن به نام سلام آخر با صدای احسان خواجه امیری همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY :  Ehsan Khajehamiri  | Salame Akhar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ سلام آخر احسان خواجه امیری
♬♬♬
سلام ای غروب غریبانه دلسلام ای طلوع سحرگاه رفتنسلام ای غم لحظه های جداییخداحافظ ای شعر شبهای روشنخداحافظ ای شعر شبهای روشنخداحافظ ای قصه عاشقانه
♬♬♬خداحافظ ای آبی روشن عشقخداحافظ ای عطر شع
این پاییز برام مثل یک چشم به هم زدن گذشت.
 
خوشحالم انقدر درگیر کارای مختلف بودم که وقت نکردم اصلا به چیزای دیگه فکر کنم و افسرده شم.
همش در حال تقلا بودم. تقلا برای تافل، برای اینترنشیپ، برای اپلای و ایمیل و  GRE و اینجور داستان‌ها. کار و دانشگاه هم که عضو ثابت بوده این مدت.
 
فارغ از اینکه نتیجه اش آخر چی میشه من خوشحالم که انقدر خوش گذشت این مدت. امیدوارم در ادامه هم سرم همینقدر شلوغ باشه.
یک چیزی که خیلی مهمه اینه که دارم یاد میگیرم چطور وقتی م
Una mattina mi son svegliat,o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!Una mattina mi son svegliato,e ho trovato l’invasor.O partigiano, portami via,o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!O partigiano, portami via,ché mi sento di morir.E se io muoio da partigiano,(E se io muoio sulla montagna)o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!E se io muoio da partigiano,(E se io muoio sulla montagna)tu mi devi seppellir.E seppellire lassù in montagna,(E tu mi devi seppellire)o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!E seppellire lassù in montagna,(E tu mi devi seppellire)sotto l’ombra di un bel fior.Tutte le genti che passeranno,(E tutti quelli che passeranno)o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!Tutte le genti che passeranno,(E tutti q
مامانم توی راه هست و فردا احتمالا یا وقتی من خونه نیستم میرسه یا همزمان با من *__* انقدر خوشحالم انقدددر خوشحالم که نگووقتی مامان خونه نیست همه چیز واسم غریبه ... حتی از پدرم هم که خیلی بیشتر باهاش در ارتباطم خجالت میکشم! فکر کن
مسئولیت تمام خونه با من بود این چندین روزی که گذشت.این فشار هم کمتر میشه حتی :))) 
کلاسم هم که روز آخرشه حتی ....
خلاصه که دو تا اتفاق جالب پیش رو داریم !
نمیدونم باید چه حسی داشته باشم ، احساس میکنم وقتی مفیدِ خودت نباشی پس عمرتو بیهوده گذروندی..
با این حال دعام سلامتیه ، تنِ سلامت برای همه و خانوادم ، عزیزانم رو از دست ندم...
#۲۰سالگی نمیدونم دوستت دارم یا نه یا نمیدونم باید بهت بگم سلام یا خداحافظ...
۹ اسفند :)
نفهمیدی چقدر دوستت داشتم... چندساله که دارم عذاب میکشم دارم میسوزم هیچکس نفهمید هیچکس ندید تو هم ندیدی نامرد
دیگه نمیکشم بسمه
دیگه نمیخوام به توی نامرد فکر کنم اصلا چرا باید بهت فکر کنم وقتی حاضر نشدی یه کم از اون غرور لعنتیت بگذری
لعنت به خودت و غرورت
ببین چیکارم کردی... من نمیزاشتم اشکمو حتی مادرم ببینه،الان دارم تو خیابون اشک میریزم و از تو مینویسم
کاش به جای این مردم تو این اشکارو می‌دیدی شاید یه ذره میفهمیدی حال خرابمو... 
خسته ام از تو ا
تو صبر از من توانی کرد و من 
من صبر از تو نتوانم
احساس میکنم باز دوتایی رفتن سفر در توضیح نبودنش هم میخواد مثل همیشه با شیطنت و خنده بگه چرا توقع داری همه جا با ما باشی؟ مشغول کار و زندگیت باش تا برگردیم. انقدر هم نپرس کِی برمیگردین. بعد هم بگه دختر تو چرا همش گوشی دستته! خداحافظ
از طرفی خوشحالم
از طرفی 
حسی غمگین و ناراحت دارم
دلم گرفته
از اینکه دختره خوب داره ازدواج می کنه، خوشحالم
از طرفی دیگه ...
نمی‌دونم، شاید ته دلم هنوز امید بازگشت به قبل رو داشتم.
تا امروز دوام آوردم که چیزی ننویسم
نشد!!!
ولی به هر حال براش آرزوی خوشبختی می‌کنم.
عزیز جانم سلام
میدونم هیچ وقت اینجا نمیای که اینها رو بخونی اما قبل از این نامه هم من بارها و بارها کلامی بهت گفته بودم که دوستت دارم خوشحالم از این بابت که گفتن این کلام شیرین رو دریغ نکردم. حتی اگر روزی ترجیح بدم که در زندگیم نباشی... 
پنجشنبه که سر برگردوندم و ندیدمت دنیا رو سرم خراب شد. حس بچه 3 ساله ای داشتم که پر چادر مادرش دیگه تو دستات نباشه..حس اون بچه سر راهی که گذاشتندش و رفتند... حس اون سیاره ای که سالها است مرده و نورش توی فضای بین سیهچ
چن روز پیش هم پست خدافظی گذاشته بودم نظردهی غیرفعال شد چون میدونستم با دیدن تون 
بغضم میشکنه ..و رفتن سخت میشه واسم...
این وب پاک نمیشه می مونه یادگاری :)
چون کامنت های شما زیر این پست هاعه :)
 فراموش نمیشید همه تون عزیزید :)حلال کنید اگه حرفی زدم که رنجوندمتون
حلال کنید :)) 
خوشحالم که این وب حس خوب بهتون می داد 
خوشحالم :))
انشاءالله که بیان یه عالمه وب انرژی مثبت
داشته باشه همچنان و بیشترتر شه :)) 
ممنونم از محبتهاتون ممنونم از اینکه
مهربون صدام م
این روزها عجیب دنبال دوستت دارم های زورکی میگردیم.دوستت دارم هایی که روی پله های برقی مترو و پشت تلفن از مخاطب خاص درخواست میکنیم و تا به زور نگوید من هم دوستت دارم
دکمه پایان مکالمه را نمی زنیم.
دوستت دارم هایی که هر چند دقیقه سراغ خط های کنار پیام میرویم تا ببینیم تیک خورده است و در جوابش هم نوشته من هم دوستت 
دارم؟..
گدایی عشق؟..گدایی دوستت دارم؟.
چه اشکالی دارد یک عاشق به معشوق یا برعکس معشوق به عاشق بگوید دوستت دارم؟
میدانید
این روزها باید
مرسی که اومدی تو زندگیم و شدی همه کسم
شکر بابت بودنت
شکر بابت اینکه گاهی بی اخلاقیای منو تحمل میکنی
شکر بخاطر اینکه منو اینقدر دوست داری
شکر بخاطر اینکه اینقدر راحت احساستو بیان میکنی
خدایا شکر شکر شکر که علی رو اوردی سرراهم و گذاشتیش تو زندگیم
شکرت خدا
میدونم تو کارات بی دل نیست 
بودنش حتما دلیلی داره که سراهم گذاشتیش
و من چقدر خوشحالم از بودنش
خدایا شکرت
نمیدونم پطوری شکر کنم..میدونی چقدر محتاج بودم.نیاز داشتم
تو دستمو گرفتی خدایا ممنونم.
 دستمال را بر می دارم، گرد و خاک روی میزها و آینه ها را تمیز می کنم و جایشان دوستت دارم می گذارم. خانه را جارو می کنم و دوستت دارم هایم را می پاشم روی فرش های تمیز. به غذای در حال پخت ِروی گاز سر می زنم و چاشنی دوستت دارم اش را اندازه می کنم. جوراب هایت را بر میدارم و با دوستت دارم هایم کوک می زنم. دمنوش دوستت دارم را دم می گذارم تا بیایی. می آیی و دوستت دارم هایم را می نوشی و شام نخورده، از خستگی خوابت می برد. دوستت دارم هایم را مثل پتویی رویت می اند
همیشه اینطور نیست که آدمهایی که دوستت دارند برای همیشه دوستت داشته باشند، شاید هم برای همیشه دوستت داشته باشند اما برای همیشه با تو نمی مانند و تو، یک روز از خواب بیدار میشوی و میبینی اویی که دوستت داشته بی هوا و یکهو رفته و خروار خروار خاطره جاگذاشته توی قلبت و خروار خروار حسرت روی دوشت و تو می مانی و یک عمر این پرسش بی پاسخ که چرا بلد نیستی کسانی را که دوستت دارند دوستشان داشته باشی.
دیروز که زنگ زدی گفتی وسایل اردو کوله و ماسک و... را تحویل گرفته اید. فردا میروید اردوی سه روزه و بعد مرخص میشوید... به همین زودی تمام میشود. واقعن زود یا دیر ؟ سخت یا آسان؟... همیشه آخر هر چیزی که میرسد تمام سختی های مسیر یادت میرود... نوشتن یه جور به ثبت همان احساسات کمک میکند و همینطور عکس گرفتن. و خوشحالم که بخشی از آن را در قالب نامه هایی به تو نوشته ام تا یادم باشد دلتنگی های این روزهایم را و شوق برای آمدنت و فکر کردن به لحظه هایی که درکنارت نیست
برای مادر بزرگم
مرا از یاد مبر بانو
در این شب های دلتنگی
بشکن بغض گلویت را...
هم آهنگ شو تو با نجوای همدردی
بخوان از شوق روییدن
بگو از فصل جوشیدن
****
سکون سرد این رویا
مرا از عشق نافرجام لبخندت
مرا از درد
مرا از رنج
مرا از ماتم شب های بی خوابی
رها سازد.
به من مگو که برگردم میان حیرت مرداب
مخواه سرود جدایی را برایت ساز و نی بخشم.
****
خداحافظ مگو بانو
سرود غم مخوان بانو
در این شب های دلتنگی
چشمان خسته ی سردی 
به یادت اشک می ریزد. 
تو ای بانوی خویشانم...
داشتم فکر میکردم ارزشمندترین چیز بین آدما شاید «ارتباط کلامی امن» باشه. یه چیزی که به شدت خلأش حس میشه.
فقیری که میگه بچم مریضه، بین کلاهبردارای عوضی گمه.
پسری که میگه قصدم ازدواجه، بین هوس‌بازای عوضی گمه.
این «عوضی»ها همه به خاطر فقدان «ارتباط امن» کارشون پیش میره.
و اون «ساده»ها همه به خاطر فقدان «ارتباط امن» دارن به فنا میرن.
داشتم فکر میکردم یه جذابیت حیوونا برای من همینه؛ هیچکدومشون دروغ بلد نیستن. واسه همین تو برقراری ارتباط امن کامل
ای نظر رو شخصی ب نام کارمند مجرد با آی دی بلاگ زیر برای پست قبلی من گذاشته
نظرش:
یک سوال: شما پوشیده بودید؟ شما چادری بودید؟ شما حجب و حیا داشتید؟
اگر نداشتید و این رفتار باهاتون شده، هیچ کسی رو جز خودتون سرزنش نکنید!
یاعلی
بلاگش:
http://fenjan.blog.ir/
......
میدونید حرفی ندارم جز اینکه
خداحافظ بیان
خداحافظ دوستای وبلاگی
چقدر خوبه که خوشحالم و حالم خوبه :)
چقدر خوبه که کنارت فوق العاده میگذره :)
چقدر خوبه که اینقدر دوستم داری :)
چقدر خوبه که مواظبمی :)
خدا، خدا، خدا، دلم میخواد با تموم کلمه های دنیا صدات بزنم، من با تو زندگی میکنم، تو جز جز وجودم نقش بستی،من احساست میکنم، من میبینمت، خدای مهربونم، ممنونم، ممنونم، ممنونم بخاطر همه چیز :) مرسی که هر دقیقه نبات رو امتحان میکنی، مرسی که به نبات یاد دادی برای همه آدما آرزوی سلامتی و خوشبختی کنه، مرسی که قلبمو بزرگ و م
دانلودآهنگ خیلی خوشحالم علیزاده با لینک مستقیم
خیلی خوشحالم عشقم

دانلود آهنگ خیلی خوشحالم از محمد علیزاده با کیفیت 320

دانلود آهنگ محمد علیزاده خیلی خوشحالم که تو بدنیا اومدی

خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی متن

آهنگ خیلی خوشحالم محمد علیزاده آپارات

کلیپ خیلی خوشحالم از اینکه تو بدنیا اومدی

آکورد آهنگ خیلی خوشحالم محمد علیزاده
روزت مبارک بابایی^^
همراه با یکم تاخیر. 
برات کیک درست کردم،اول‌ش گفتی نپخته ولی برا اینکه ناراحت نشم گفتی خوبه:")ـ
کاشکی میشد کله زندگی‌مو توصیف کنم. کاشکی میشد بهت بگم چقدر دوستت دارم و از اینکه هستی چقدر خوشحالم. اما این اشکای مزاحم نمی‌زارن..نمیزان حرف بزنم،نمیزارن خودم باشم. این اشکا منو ضعیف کردن..
دختر کوچولوت احساساتی تر از این حرفاست. حتی نمیتونه تو چشمات نگا کنه و بگه چقدر دوستت داره.در عوض
تمام اون حرف‌ها اشک می‌شند از چشم‌هاش می
باز می خواهم از تو بگویم و این تکرار کلمات نیست، عطش عشق هست که می تراود و از درونم می جوشد. نمی دانم، نشمرده ام، نخواهم شمرد. چند بار گفته ام؟ چند بار خواهم گفت؟ که دوستت دارم. بگذار حتی بچه گانه باشد اما بگویم: دوستت دارم. بگذار عادی باشد نه شاعرانه اما بگویم: دوستت دارم. جز خدا چه کسی می داند، بعد از مرگم نگویم؟ دوستت دارم.باران می باربد و من در انتظارم تا اذان بگویند. آنگاه جا نمازم را بر می دارم و به حیاط پشتی می روم و در زیر درخت نارنج با گنجش
امروز خیلی خوشحالم
 اول صبح اون چیزهایی که باید ببینم رو دیدم 
خیلی خوشحالم هیچ وقت تو توی قلبم نیومدی 
خیلی خوشحالم با تو بد اخلاقی کردم .زجرت دادم .جونت رو گرفتم 
اون موقع هم حس خوبی نسبت به تو نداشتم 
تو یه ادم مزخرف توی ذهنم بودی و هستی 
 امروز انقدر برام خاطره ساز شد که لحظه لحظه اش را دارم نفس میکشم ...
دوست داشتم دستت رو میگرفتم و کل خیابون ولی عصر رو با هم وجب میکردیم ... از امام زاده صالح شروع میکردیم و به جیگرکی های راه آهن ختم میکردیم ... توی راه نفس کشیدنت رو نفس میکشیدم ... نگات میکردم و قربون صدقه ات میرفتم ... بی هوا یه غنچه میزاشتم روی پیشونی ات ... بقیه نقشه هام رو لو نمیدم :))
فاش بگم که  قد تمام قطره های بارونی که امروز قبل اذان صبح به باریدن گرفت تا تمام بارون هایی که از
دانلود فیلم خداحافظ دختر شیرازی با لینک مستقیم
فیلم ایرانی خداحافظ دختر شیرازی با کیفیت عالی
اکران در سینماهای سراسر کشور
دانلود فیلم خداحافظ دختر شیرازی
مشخصات فیلم
منتشر کننده :  یوز دی ال
نام فیلم : خداحافظ دختر شیرازی
گروه فیلم: اجتماعی
محصول سال : 1397
محصول کشور : ایران
تهیه کننده : فرشته طائرپور
کارگردان : افشین هاشمی
بازیگران : شبنم مقدمی, افشین هاشمی, هومن برق نورد, آیسان حداد, هدایت هاشمی, رسول صدرعاملی, مونا فرجاد, حسین محب اهری,
دانلود فیلم خداحافظ دختر شیرازی با لینک مستقیم
فیلم ایرانی خداحافظ دختر شیرازی با کیفیت عالی
اکران در سینماهای سراسر کشور
دانلود فیلم خداحافظ دختر شیرازی
مشخصات فیلم
منتشر کننده :  یوز دی ال
نام فیلم : خداحافظ دختر شیرازی
گروه فیلم: اجتماعی
محصول سال : 1397
محصول کشور : ایران
تهیه کننده : فرشته طائرپور
کارگردان : افشین هاشمی
بازیگران : شبنم مقدمی, افشین هاشمی, هومن برق نورد, آیسان حداد, هدایت هاشمی, رسول صدرعاملی, مونا فرجاد, حسین محب اهری,
دانلود فیلم خداحافظ دختر شیرازی با لینک مستقیم
فیلم ایرانی خداحافظ دختر شیرازی با کیفیت عالی
اکران در سینماهای سراسر کشور
دانلود فیلم خداحافظ دختر شیرازی
مشخصات فیلم
منتشر کننده :  یوز دی ال
نام فیلم : خداحافظ دختر شیرازی
گروه فیلم: اجتماعی
محصول سال : 1397
محصول کشور : ایران
تهیه کننده : فرشته طائرپور
کارگردان : افشین هاشمی
بازیگران : شبنم مقدمی, افشین هاشمی, هومن برق نورد, آیسان حداد, هدایت هاشمی, رسول صدرعاملی, مونا فرجاد, حسین محب اهری,
دانلود فیلم خداحافظ دختر شیرازی با لینک مستقیم
فیلم ایرانی خداحافظ دختر شیرازی با کیفیت عالی
اکران در سینماهای سراسر کشور
دانلود فیلم خداحافظ دختر شیرازی
مشخصات فیلم
منتشر کننده :  یوز دی ال
نام فیلم : خداحافظ دختر شیرازی
گروه فیلم: اجتماعی
محصول سال : 1397
محصول کشور : ایران
تهیه کننده : فرشته طائرپور
کارگردان : افشین هاشمی
بازیگران : شبنم مقدمی, افشین هاشمی, هومن برق نورد, آیسان حداد, هدایت هاشمی, رسول صدرعاملی, مونا فرجاد, حسین محب اهری,
دلتنگم... دلم تنگ شده برای عاشقانه نویسی... کاش کسی عاشقانه می نوشت... کاش نوشته ای مرا به وجد می آورد... کاش تپش قلب می گرفتم برای خواندن متنی... دلم عاشقی کردن می خواهد در این روزهای اسفند ماه... دلم حال خوش می خواهد... آخرین بار چه موقع گفتم دوستت دارم؟؟؟" دوستت دارم" گفتن یادم رفته است...
الان دارم کتاب "خاطرات سفیر" دکتر نیلوفر شادمهری رو دارم میخونم ...
معرکه است 
قشنگه
دوست داشتنیه
عالیه
...
یه گوشه ی کتاب نوشتم دوستت دارم نیلوفر خانم!
کاااااااش یه رفیق نزدیک و در دسترس اینطوری داشتم !!!!!!
...
کتاب رو یک سال و نیم پیش خریدم اما نمیدونم چرا نخوندم (یعنی میدونم چرا ولی چراش خیلی قابل قبول و محکمه پسند نیست! )
شما هم بخونیدش تا تا بعد درباره اش بنویسم !
دو شب پیش وقتی فاصله ی مهد کودک تا اتاقم در خانه ی جدید را طی میکردم با خودم فکر میکردم اگر آدم ها به جای اینکه در موقعیت های بد به معبودشان ، رفیقشان ، یا حالا هر کس که میتوانند در هر موقعیتی به او پناه ببرند ، در شرایط خوب پناه میبردند ، چقدر اختلاف شرایط این دنیا با بهشت کمتر میشد . مثلا یکهو یکنفر زنگ میزد روی خطمان و میگفت فلانی من در بهترین شرایط زندگی ام به فکرت افتادم ، دلم خواست تو هم باشی ، دوستت دارم . خداحافظ . همین .
زنگ زدم به مشاور میگه خب چه درسی میگیری؟ میگم دارم شبیه مامانم میشم. ولی با حرفاش به این نتیجه رسیدم که شبیه مامانم بودم. پذیرش آدم‌ها برای من سخت بوده. میگه درس بگیر. باشه.
حالا میخوام زنگ بزنم به‌ش بگم من حسودم چیکار باید بکنم؟ بگم رو آدم‌ها حساس‌م. بگم وقتی فکر می‌کنن یکی دیگه از من بهتره (که چه حاشا کنم که بهتره) حسودی می‌کنم. وقتی فکر میکنم باحال نیستم حسادت می‌کنم. (خود باحال‌پندار های عن) به عالم و آدم حسودی می‌کنم. به اون دختره و اون
یک عدد نیل هستم.پاکِ پاک.هیچ اثری از درد و خماری از روز شنبه تا کنون در من دیده نشده
اگه شما اذیت شدین بهتون تسلیت میگم.شما یک موتادید
از شوخی گذشته من یکى واقعا اذیت نشدم.خیلی وقته که ادمای واقعی زندگیم رو کنار خودم تحت هر شرایطی دارم و دایره ى ارتباطاتم خیلی محدود شده.فعالیت مجازیم،توی بلاگستان که خودتون میدونید چطوریه.اینستاگرام محدود.تلگرام و واتساپ محدود.واقعا چیزی اونجا انتظارم رو نمیکشه.البته دوستای مجازیم برام خیلی با ارزشن و دوست
دو روزه مامانم خونه نیست.
روز اول که من کلاس داشتم بابا اشپزی کرد
امروز اما خودم زود از خواب بیدار شدم که زودتر دست به کار شم تا پدرجان خوابه :)) 
و انقددددددر حال جسمیم بده ، انقدر بده و دردهای شدید دارم که به زور مسکن خودم رو سر پا نگه داشتم
اونم مسکن های قوی.
یه گیجی خاصی هم بهم منتقل میکنن که کاریش نمیشه کرد متاسفانه :( 
اما خودمونیم ، یه عدس پلو درست کردم که بیا و ببین *__* انقدر خوشمزه شده بود که خودم باورم نمیشد کار منه :))) میم همیشه میگه اشپزی
خب. .. من فردا کارنامه میگیرم و احتمالش زیاده که مامانم تبلتو ازم بگیره.... .
خب خداحافظ دوستان
تورووو خدااااا برام دعا کنینننننننننننن
 
 
 
 
 
 
 
 
دعا کنید اونقدراهم نریده باشممممممممم
❤❤❤❤❤❤❤❤❤
خداحافظ . . ... 
ى چیزى بگین اروم شمممممممممممم ..
خوشحالم اولین بوسه‌م با تو بوده. خوشحالم اولین کسی که بغلم کرد تو بودی. تنها کسی که بغلش خوابیدم.‌ خوشحالم. که امشب که پسره لبامو بوسید، از ته دلم راضی بودم فرستم نیست، که فرستم با تو بوده. در حد شکر کردن خوشحالم. اینکه اولین بوسه‌م با 'تو' بوده ،صرف نظر از هر چیز دیگه‌ای، خوشحالم میکنه.
میدونی چی خوشحال ترم میکرد اما؟ که نون تو میبودم. نونِ 'تو'. نون تو میبودم و امشب نمیذاشتم بغلم کنه، گردنمو ببوسه و لبامو. کاش نون 'تو' میبودم.
 
راستش اومدم همو
بعضی دوستت دارم ها را نمی شود گفت...اصلا نباید گفت...باید گذاشت ته دلتا کهنه و کهنه و کهنه تر شودمثل قالی، قدیمی شود...قیمتی شودبعضی دوستت دارم ها را نباید گفتحتی به اندازه ی یک لایک در اینستایا یک آیکونِ کوچک ❤که مجبور شوی ۱۱۰۰ بار صفحه را رِفرِش کنیببینی جواب در خورِ کامنتت گرفته ای یا نه!بعضی دوستت دارم ها باید بمانند برای خودتبرای روزهای مبادای زندگیتبرای شب های دلتنگیت.یا وقت هایی که شعر میخوانیو قلپ قلپ چای میخوریو به ساعت دوازده عاشقی
سلام به همه دوستان خوبمدوباره سال تحصیلی شروع شد و مشغله ها زیاد شد.امسال حجم درس ها بالا رفته و مشغله های فکریم هم زیادعلاوه بر درس و فعالیت فرهنگی،خانواده بحث ازدواج رو هم مطرح کردنمن وقت آماده کردن مطلب رو ندارم ولی وقت کنم و مطلب داشته باشم میزارمخواهشا دعا برای عاقبت به خیری و موفقیت در درس این دوست کوچیکتون یادتون نرهفعلا خداحافظیاعلی
سلام عزیزم.
عرفان عزیزم. هزار بار فکر کردم که بگویم یا نه. خواستم که ساکت بمانم. اما طاقت نمی‌آورم که برای بار هزارم هم نگویم که دوستت دارم و تولدت چه قدر برایم مبارک است. تو جگر گوشه‌ی منی عرفان که من توی قلبم و مغزم تماما احساست می‌کنم و می‌بینمت و در آغوشت می‌گیرم و می‌بوسمت که بدانی من اگر برادری( هم استخوان و خاکی) داشتم و می‌ساختم در ذهنم شکل تو را باید می‌گرفت. دوستت دارم و جز این هیچ ندارم. 
دختربچه‌ی احمقی‌ام اخیراً یا شاید تماما ک
ما برگشته بودیم اینجا بعد سالها،منتها تحویل نگرفتید شاید نخوندید شاید متوجه نمیشدید و هزاران شاید دیگه... دنیا دنیای رابطه هاست و ما بزرگ شده ی ارتباط داشتن با همیم،اینکه احساس کنی اینجا کسی با این صفحه ارتباط نگیره سخته،احتمالا اینجا دوباره به خاطرات بپیونده!دیگه البته آرشیو باقیمونده رو پاک نمیکنم،علی الحساب خداحافظ.
من امشب سرخپوست رو دیدم. قبل از اینکه برم با خودم فکر میکردم ممکنه دیدن این فیلم دریچه‌های بسته ذهنمو وا کنه؟ بشه عین اون فیلما که قبل و بعد از دیدنش، زندگیت متفاوته؟
الان خیلی خوشحالم. اینکه یه فیلم ایرونی اینجوری خوشحالم کرده بیشتر خوشحالم میکنه.
همین، سرخپوست امیدوارم کرد.
منو به خودم.
منو به سینمایی که حرفاشو به فارسی میگه.
بهانه ی نوشتن این پست و اصلا حال و احوال امشبم یه موزیکه!من علم موسیقی ندارم ولی خب این قطعه حالمو خیلی خوب کرد
آهنگ نفس از مهدی یراحی
 
نفس رو تو صفحه م توی اینستاگرام به اشتراک گذاشتم
خاله‌م پرسید؟! کی نیست؟! چه حیف که هیشکی به ذهنم نرسید که بگم
گفتم هیچکی خاله! فقط آهنگشو دوست دارم
و نمیدونم خوشحالم از اینکه درد دوری از کسی آزارم نمیده یا ناراحت
گاهی فکر میکنم ما آدما چون غم رو دوست داریم گاهی خودمون رو بهش دچار میکنیم
مثلا عاشق میشیم! مثلا
کسی را دوست بدار که دوستت دارد،
حتی اگر غلام درگاهت باشد ...
و دست بکش از دوست داشتن کسی که
دوستت ندارد
حتی اگر سلطان قلبت باشد ...
فراموش نکن که زمان آدم وفادار را مشخص می کند نه زبان ...
دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست ...
اما برای ماهی زندگیست ...
برای کسی که دوستت دارد
زندگی باش نه تفریح.
دیگه دیره واسه موندن دارم از پیش تو میرم
جدایی سهم دستامه که دستاتو نمیگیرم
تو این بارون تنهایی دارم میرم خداحافظ
شده این قصه تقدیرم چه دلگیرم خداحافظ
دیگه دیره دارم میرم چقدر این لحظه ها سخته
جدایی از تو کابوسه شبیه مرگه بی وقته
دارم تو ساحل چشمات دیگه آهسته گم میشم
برام جایی تو دنیا نیست تو اوج قصه گم میشم
دیگه دیره دارم میرم برام جایی تو دنیا نیست
به غیر از اشک تنهایی تو چشمم چیزی پیدا نیست
باید باور کنم بی تو شبیه مرگه تقدیرم
سکوت من پر از
متن تبریک و اس ام اس عید فطر 98
 
 
رمضان رفت ولی کاش صفایش نرود
سحر و جوشن و قرآن و دعایش نرود
کاشکی پر شده باشد دلم از نور سحر
همره روزه و افطار، ثــوابـــش نرود
 
_________________________
 
با خوردن اگر حال تو جا می آید

خوش باش که ایام صفا می آید
آماده به حمله باش در این شب عید
وقتی که صدای ربنا می آید
 
_________________________
 
خداحافظ ای محفل وصف یار
خداحافظ ای ماه پروردگار
خداحافظ ای سر به سر شور و شوق
خداحافظ ای لحظه های وصال
 
عید فطر مبارک
 

ادامه مطلب
انقدر از اعتیاد به اینترنت نوشتن و گفتن و ترسوندنمون که دیگه گوش ها نمی‌شنید چون بهش عادت کرده بود.
عمیقا از این بلایی که سر اینترنت اومده این چند ساعت خوشحالم.. خیلی خیلی خوشحال :))
اگه پنج هزار روز دیگه‌ام کسی توضیح می‌داد که زندگی‌هاتونو به گوشی و فضای مجازی محدود نکنید هیچ کس نمی‌فهمید..حتی به نظرم این اتفاقات همش برای اینه که توی فضای واقعی زندگی نمی‌کنیم. با یه قطعی اینترنت قطعا نصف بیشتر کسانی که گوشی دارن نمی‌دونستن باید چی کار کن
خدایا!
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت،اما شکایتم را پس می گیرم.
من نفهمیدم.فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد.
گاهی فراموش می کنم که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم،معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت.
با تو تنهایی معنا ندارد.
مانده ام تو را نداشتم چه می کردم!دوستت دارم ، خدای خوب من!
شهید مصطفی چمران
 
رفاقتی دوستت دارم...مرامیاز آن قدیمی ها!مثل دااش مشتی ها پایت ایستاده ام!رفاقتی دوستت دارم...از آن مدل ها که با کجایی تصدق نگاهت صدایت میکنند!آن تیپ ها که دستم را زیر چانه ات بگیرم و بگویمچطوری ورپریده!رفاقتی دوستت دارم...از آن ها که وقتی چای برایم ریختی بگویم ای فدای دست و پنجه ات!آن ها که هر صبح بگویم آهای عیالبیا ببافم آن موهای لامصبت را و شب ها بازشان کنم با ذوق!رفاقتی دوستت دارم...از آن ها که هلاک رفیقشانند!همان ها که سر میدهند برای رفیقشان.
چقدر دلم برایت تنگ است. و چقدر تو در نبودنت قهرمانى. و چقدر خوب قدرت نمایى مى کنى در بى توجهیت. و چقدر من هنوز احمقم در عاشق شدن به انسان هاى قدرتمند در بى توجهى به من. و چقدر همه چیز بى معنى اما سرشار از شور زندگیست. چقدر دوستت دارم و چقدر خوشحالم که با تو زندگى نمى کنم. که قرار نیست جنونت را تحمل کنم که قرار نیست تنها گذاشتن هایم را درد بکشم که قرار نیست بى پرده حرف زدنت خفه کند گلویم را از اضطراب که ترسهایت مهمتر باشند از باهم بودن. زخمهایت را دو
فقط همش خوابم می اد
کلی کار دارم ولی میگم انرژی ندارم
یکم بخوابم شاید بعدش انقدر انرژی داشتم که انجامشون بدم
شب حدودا ده ساعت میخوابم
چهار ساعت بعد از بیدار شدنم انقدر خسته ام
انگار یه هفته دویدم
فقط بزارین بخوابم
 
بعد نوشت: روز بعد:
تحملش سخته برام دعا کنین
من خیلی سگ جونم ولی
خدایا خواهش میکنم دردش بیشتر نشه
سلام بچه ها ، این مدتی که تصمیم گرفتم وبلاگمو فعال کنم فکرم بد مشغول شد ، تصمیم گرفتم دیگه نیام ،تا بعد کنکور م ، اون موقه میامو یه خبر خوش میدم ، 
لیمو امیدوارم فعال باشی همچنان ، قدیمی ترین دوست وبلاگی من ، (فکر کنم چیزی حدود ۴ سال پیش اولین بار به وبت اومدم ، ). فقط یه چیزی رو از طرف من بخاطر داشته باش ، بدترین ادم ها هم ویژگی های قابل ستایش دارن ، و بهترین ادم ها هم ویژگی های منفی دارن ،، به هر حال نباید غافل شد ❤❤ 
خداحافظ همه تا مرداد ماه ، 
ای عطر خوش نارنج، سلام!
به عنوان آخرین پیام،
به عنوان آخرین سلام،
به عنوان آخرین کلام.
به تمام کوچه‌های نادیده‌ی شهرم،
به تمام پرستوهای این آسمان،
به تمام گل‌های ناروییده‌ی این جهان.
به تمام عزیزانِ گوشه‌ی قلبم،
به تمام خال‌های کُنج لب،
به تمام اشک‌ها و چشمِ تر.
به تمام دفتر‌های شعر خالی‌ام،
به تمام قلم‌های شکسته،
به تمام درختان خشک این دیار.
به هرکجا که رسیدی،
به هرکسی که دیدی،
به هر صدایی که شنیدی،
« برسان سلام مارا »
خداحافظ؛
بنگ!
و
دیروز داشتم با خودم فک میکردم، که چقد زندگی مزخرفه! 
واقعا همه چی افتضاحه...
علت اصلیشم اینه که همه چی اجباره...
اومدنمون، رفتنمون
تنفرمون، عشقمون
رنگمون، زبونمون
همه چی 
حتی اختیارمونم اجباره 
.......
اما توی این دنیای پر از اجبار خیلی خوشحالم که این اجبار باعث شد من با مهدی آشنا بشم. 
مهدی بهترین دوست منه.
بین 8 میلیارد آدم هیچ کسی مثل من مهدی رو و مثل مهدی من رو نمیتونه درک کنه.
مهدی یه عشقه...
یه عشق که با هیچ دختری که هیچ با هیچ آدمی که هیچ، با هی
حقیقتش
اولا خیلی خوشحالم که مخاطبای من ادمای باهوش، و پرتلاشی هستن. مخصوصا اونایی که سنشون از من کمتره.
در ثانی، خیلی خوشحالم که تقریبا همه تون کانادا و استرالیا رو از گزینه هاتون حذف کردین
و همین که مخاطبای من، سوئیس، هلند، و امریکا رو به کانادا و بقیه اروپا و استرالیا ترجیح میدن،
و بیشتر از همه، کشور خودمون، یعنی ایران رو دوست دارن،
برای من کافی و ستودنی هست 
و نشون میده حداقل یه کوچولو اثر مثبت داشتم. نمیگم همه ش به خاطر منه،
ولی حتی اگه ی
. برای همه وقت هایی
 که به من جرات و شهامت دادی. برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی.
برای همه وقت هایی که با من شریک شدی. برای همه وقت هایی که با من به
گردش آمدی. برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی. برای همه
وقت هایی که به من اعتماد کردی. برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.
برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی. برای همه وقت هایی
 که گفتی "دوستت دارم" برای همه وقت هایی که در فکر من بودی. برای همه
وقت هایی که برایم شادی آوردی. برای ه
چقدر ادمای جدید امتحان میکنید و شاید
میکنم. هی به این فکر کن به اون فکر کن. این فالو کن اونو انفالو کن. اون
چرا رفته اینو چرا اوردم؟ هدفم ازاون چی بود از این چیه؟ چرا نمیتونم اینو
ول کنم چرا خاطره های اون ولم نمیکنه. پدر خودمونو دراوردیم خداییش.
خوشحالم که تنهام و خوشحالم که کسی با فکر کردن به من بیخابی نمیکشه و خوشحالم که دلیل بی خوابی هام فکر کردن به کسی نیست.
هیچ وقت فکر نمیکردم  یک روز بخوام برای همیشه از اینجا برم ! ولی شرمنده همه دوستان .....
واقعا طاقت ندارم.....هر روز که میام بیان و چشم میخوره به این اعداد و ارقام و حسرت روز های گذشته .....
حق من این نبود‌....بعد از یک سال تلاش  و این همه پست گذاشتن  نتیجه اش به مسدود کردن وبلاگ  و .....
اولش خوش حال بودم که حدقل جون ۲۰۰ تا پست مو نجات دادم  و با عرض کردن آدرس اینجا رو نگه داشتم .....
ولی الان میبنم انگار فایده نداره ....این همه  بنویس وقتی  وبت خواننده نداره
جدیدا به این نتیجه رسیدم که بخاطر کم کاری تیروییدم ، دچار یک عدد بیماری روانی خیلی معروف هستم که احتمالا میشناسیدش و اسمش دوقطبی هست
یه لحظه بی دلیل شاد و سرزنده و یه لحظه ای دیگر غمگین و افسرده
مرلین مونرو هم به این بیماری دچار بود و حدس زده میشه که خودکشیش توی اوج شهرت و ثروت و زیبایی بخاطر همین بود
فقط دلم پیخواد بگم خداااااایااااااا مرسی که اون ۳ ماهی که منتظرش بودم انقدر زود واسم اوردیش و زمان رو انقدر زود میگذرونی عااااشقتم خداجونم عشش
الکی دارم می نویسم
الکی خوشحالم انگار سیم کشی های مغزم بهم ریخته
ساعت 2 ناهار خوردم
ساعت 4 گرسنه ام شد
ساعت 5 یه وعده دیگه خوردم
الان به معنای واقعی گرسنمه
ساعت 7 تازه
یعنی تا شام زنده می مونم
و تازه اصلا هم وزن اضافه نکردم
هیچ حس میکنم دارم وزن کم میکنم
ولی الکی خوشحالم
چی بخورم خخخخ
دقیقا چند روز سیستمم بهم ریخته نمی فهمم چرا
اصلا برای همین می ام اینجا می نویسم
مغزم بیش از حد فعاله نمی فهمم چرا
پشت سر هم روشنه دارم همش کار میکنم فکر میکنم
ولی
میگفت تو خودت ، قلب خودت رو زیادی ناراحت میکنی . میگفت با خودت جوری رفتار کن که یه عاشق با معشوقش ! مگه عاشق انقدر معشوق رو اذیت میکنه بهش گیر میده ؟
آخرش هم گفت قلبت رو برای کسایی که دوستت دارن ، نگه دار لطفا !
مجبور شدم بگم چشم ... نگم چشم زنگ میزنه فحش میده
 
این چند روزه همش خبرای بد میرسید ولی امشب انقدر خوشحالم که نمیتونم بخوابم.....
البته یه حس ناراحتی و خوشحالی همزمان
از وقتی خبر رو شنیدم اشکام بند نمیاد؛ این چند روزه بغض داشتم و گریه‌م نمیگرفت ولی امشب حس میکنم سبک شدم خیلی سبک؛ انقدری که انگاری وجود ندارم
از دیروز عصر منتظر این خبر بودم ولی فکر نمیکردم همین امشب خبر رو بشنوم
البته من بازم دلم آروم نشده و بنظرم کافی نیست این انتقام و اگه کل نیروهاشونم نابود بشن ارزشش کمتر از یه تار موی سردار
مادرم ای فرشته بی بال من دوستت دارم چون بهترینی، زیباترینی، برای من محبوب‌ترینی… دوستت دارم به اندازه ستاره‌های آسمون. گل مهربان من، تو برای منی و من برای تو؛  شکرگزار خداوند هستم که حق انتخابت دست من نبود و خداوند بهترین را برایم انتخاب کرده است.❤عشق بی پایان من دوستت دارم❤
مادرم ای فرشته بی بال من دوستت دارم چون بهترینی، زیباترینی، برای من محبوب‌ترینی… دوستت دارم به اندازه ستاره‌های آسمون. گل مهربان من، تو برای منی و من برای تو؛  شکرگزار خداوند هستم که حق انتخابت دست من نبود و خداوند بهترین را برایم انتخاب کرده است.❤عشق بی پایان من دوستت دارم❤
Your highs and lows for the month
این ماه با افسردگی سر و کله زدم به خاطر رفتار وسواسی به شدت عصبانی شدم ،با مشاورم در موردش حرف زدم و آروم شدم.راستش روزی که شروعش کردم به شدت افسرده بودم و نیاز داشتم چیزایی رو پیدا کنم که خوشحالم میکنه اصلا به خاطر همین روز اول رو نوشتم.
و سعی کردم بیشتر چیزایی که خوشحالم میکنه رو انجام بدم.
این ماه پر بودم از بالا و پایین های احساسی و الان به یه سکون پنجاه درصدی رسیدم که این تمرینام توش دخیل بودن ...
ممنونم از مهناز بابت این چ
ﻣ ﻮﻨﺪ ﺷﺸﻪ ﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘ ﺭﻭ ﺷﺸﻪ ﺑﺨﺎﺭ ﺮﻓﺘﻪﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺮﺴﺖ ...
 
 
 
ﻪ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺮﺴﺖ !
ﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺳﻼﻡ، ﺧﻮﺑ ﺷﺸﻪ؟ ﺑﺎﺯ ﺮﺴﺖ !
ﻓﺮ ﻨﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻮﻭﻧﻪ
 
حس میکنم خیلی دارم عاشقت میشم...
نمیدونم شاید بعد از خوندن پست های دندون پزشکه شایدم نه. ولی واقعا دلم میخوادت خیلی زیاد. دوست نداشتم از رابطه دندون پزشک و ام اچ بخونم. انقدر دلبری کنن مثلا
من از ام اچ خوشم میاد بخاطر آدم جالب بودنش، و خب خوشگلم هست:)) دندون پزشک ام خوشگله، نیس؟
من خیلی ذوق کردم گفتی ما سه تا رفیقیم،
خیلی ذوق کردم گفتی منم با تو...
دیشب باز هم منو جلو خودت لال کردی. من میترسم. از آینده م خیلی میترسم. از الطیبون لطیبات... من طیب نیستم
گاهی می ایستم و به زندگیم نگاه می کنم. به چیزهای که دارم اول فکر می کنم و بعد به نداشته های که دوست دارم داشته باشم. آیا مسیری که الان هستم مرا به آنها خواهد رساند؟ اگر نبود به این فکر می کنم کجای کارم می لنگد. آنگاه که می یابمش شروع به برطرف کردنش می کنم. داخل رابطه با دیگران سعی می کنم چیزی که نیستم، نگویم. حتی اگر انسانی خوبی باشم. نمی گویم: هستم و می گویم: سعی می کنم آدمی خوبی باشم. چند وقت پیش با مادر محدثه حرف می زدم و می گفت؛ بنظرم آدم خوبی هست
وقتی میگویم دوستت ندارم دروغ نیست ادا نیست برای حسرت خوردن تو نیست البته راست هم نیست ها ولی حس منه...حسی که تو اون لحطه دارم نسبت بهته نمیدونم چند روز این حس ادامه پیدا میکنه نمیدونم چند روز میتونم دوستت نداشته باشم بعدش دوباره دوستت داشته باشم ولی چیزی که میدونم اینه که برایند همه ی این حس ها به سمت دوست داشتنت میل میکنه...دلم برای اینجور داشتنت تنگ نمیشود ولی دلم برای اون جور که میخواستم داشته باشمت تنگ میشه...
وقتی میگویم دوستت ندارم دروغ نیست ادا نیست برای حسرت خوردن تو نیست البته راست هم نیست ها ولی حس منه...حسی که تو اون لحطه دارم نسبت بهته نمیدونم چند روز این حس ادامه پیدا میکنه نمیدونم چند روز میتونم دوستت نداشته باشم بعدش دوباره دوستت داشته باشم ولی چیزی که میدونم اینه که برایند همه ی این حس ها به سمت دوست داشتنت میل میکنه...دلم برای اینجور داشتنت تنگ نمیشود ولی دلم برای اون جور که میخواستم داشته باشمت تنگ میشه...
دیشب یه حرفی زد مهدی که هم حالم خوب شد هم یه نگرانی وارد ذهنم شد
اون بشدت آدم محترم و خودداری بود
تو تمام این مدت دست از پا خطا نکرد
تا وقتی خودم بهش اجازه ندادم هیچ حرف خاصی نزد
حتا وقتی محرم شدیم مدام رعایت میکرد که ابراز احساساتش باعث معذب شدن من نباشه
با این شخصیت قوی و محترم و دوست داشتنی ک ازش دیدم؛
حالا دیشب یه حرفی زد که نابود شدم!
اینکه از اولین روزی که همو دیدیم چه نگاهی به من داشته!
چه تصوراتی دربارم داشته!
و شدت این کشش و علاقه چقدرررر
 
 
•سحر تو ویدیومسیجی که برام فرستاد از همیشه خوشگل‌تر و کیوت‌تر بود، و داشتم براش توضیح می‌دادم که دلیل این‌همه زیباییش چیه، ماجرا اینه که آدما وقتی کسی رو دوست دارن و کسی دوستشون داره بسیار زیبا و دوست داشتنی می‌شن انگار یه هاله‌ای از نور میاد دور صورتشون و چهره‌شون رو زیبا می‌کنه.
•امروز داشتیم درباره‌ی آدما و روابط پیچیده‌ی انسانی و احساساتمون حرف می‌زدیم و آخر حرف زدن که شد دیدم گلس گوشیم به ریزترین حالت ممکن دراومده و این‌ط
گفت خب، تو چی می‌گی؟ اگه می‌تونستی، انتخاب می‌کردی همین‌ زندگی رو ادامه بدی؛ یا این پرده از زندگیت تموم شه و پرده ی بعدیت جای دیگه‌ای باشه، یا اصلا آدمِ دیگه ای باشه؟
گفتم خیلی روزا بوده که دلم می‌خواست کس دیگه ای باشم، جای دیگه ای باشم. می‌گفتم کاش جای اون آدم بودم. کاش اون‌جا بودم، این‌جا نبودم.الآنم نمی‌دونم پنج سال دیگه می‌خوام کی باشم، کجا باشم. نمی‌دونم اگه اون روز همین سوال رو ازم بپرسی چه جوابی می‌دم. نمی‌دونم اون روز هنوزم ته
با ح حرف زدم و الان به شدت آرومم. قرار شد این بچه من رو از بلاک در بیاره و من فقط سکوت کنم. قرار شد اومد تهران هم رو ببینیم. و دیدمش و چهره‌ی از اشک پف کرده‌ی من رو دید و باز به من مایل شد .. خوشحالم بالاخره یکبار پافشاری‌ام جواب داد و او هنوز دوستم داره و می‌تونم دلم رو بهش خوش کنم. خوشحالم و آروم. 
گفت خب، تو چی می‌گی؟ اگه می‌تونستی، انتخاب می‌کردی همین‌ زندگی رو ادامه بدی؛ یا این پرده از زندگیت تموم شه و پرده ی بعدیت جای دیگه‌ای باشه، یا اصلا آدمِ دیگه ای باشه؟
گفتم خیلی روزا بوده که دلم می‌خواست کس دیگه ای باشم، جای دیگه ای باشم. می‌گفتم کاش جای اون آدم بودم. کاش اون‌جا بودم، این‌جا نبودم.الآنم نمی‌دونم پنج سال دیگه می‌خوام کی باشم، کجا باشم. نمی‌دونم اگه اون روز همین سوال رو ازم بپرسی چه جوابی می‌دم. نمی‌دونم اون روز هنوزم ته
 
حسی در درونم داشتم، یاد حرف یک نفر افتادم که می گفت علت این جزا برای فلان خطا آن است که اول به صد نام خدا پشت کرده و بعد انجامش داده. حس می کردم به بعضی صفات او بی احترامی یا بی توجهی کرده ام! نمی دانم به چند تایش!
نه همتش را داشتم، نه امید، نه اصلا انقدر اهل تدبیرم! اهلش هم نبودم!
این سنگینی به این راحتی ها رفع شدنی نیست...
باید با تو بیشتر حرف می زدم... وقتی که نصفه شب بی دلیل و بی خواب آلودگی بیدار شدم فهمیدم...
اولین شبی بود که بی کابوس می گذشت...
 
دیشب داشتم از راه پله های خوابگاه میرفتم بالا ، یه مسیر طولانی بود.مثل اینکه بین دو طبقه پله ها مستقیم باشن! اصلا چرخشی نداشتحین بالا رفتن یهو سرم با شددددددت خورد توی یه چیزی!
لبه ی پنجره :( 
فقط احساس درد و گرمای شدید رو حس کردم.
در یکی از اتاق ها باز بود و دختره داشته صحنه رو میدیده..
به محض اصابت سر من اون جیغ زد :|| 
و من فوری خودم رو رسوندم به آینه که فقط چک کنم ببینم خون اومد یا نه.
سردرد و سرگیجه ی بدی داشتم.هم اتاقی هام یخ گذاشتن واسم اما ورم
چرا انقدر داری بازی درمیاریچرا انقدر بدم میاد ازت :)
ینی قشنگ به حرف سارا رسیدم که میگفت من بدم میاد ازش 
و تو چه دانی این بد امدن چیست
و حیف که حذف و اضافه تموم شد صد حیف :(((
+ چرا من انقدر باید به خاطر یه همچین چیز مسخره ای حرص بخورم :|
+ واه واه 
+ فقط دارم به این فکر میکنم که دیگه تا اخرین روزی که تو این دانشکده ام باهات کلاس ندارم 
وااااااااااای 
چقد این ترم چغر بود :|
بسم الله النور 
​​​​​​یعنی ازدواج کردی؟؟؟؟؟!!!!من یکی که بسیااااااااااااااااااااااااار بسیاااااار خوشحالمبین این خبرهای ناگوار ایران , ازدواج تو خوشحالی عمیقی برای من رقم زدچه روزهایی توی این نزدیک دوسال با هم داشتیمزمانایی که هرروز با هم تلفنی حرف میزدیمزمانی که یه پیام تو وبلاگم درباره زندگی طلبگی نوشتی و منو با خودت بردی به چند سال پیش خودم...همینم باعث شد دلم بخواد باهات دوست بشم و تمام زورمو زدم تا شمارتو بهم دادیانقدر منو امتحان
وقتی برگه اعزام به خدمتم را در دست داشتم، خانواده ام می ترسیدن. مخصوصا دایی جانم. چرا ترس؟ میگید: سربازی سخته دیگه. این که آره ولی ترس اونها از شناختی که به من داشتن بود. محمد آدم یه دنده با تفکر است. اگه کاری بدونه اشتباست بدون تعارف میگه و انجام نمیده. می ترسیدن داخل آموزشی با درجه داری بحث کنم و برام مشکل درست بشه ولی الحمدلله مشکلی پیش نه اومد و الان منتظرم تا پست در خونه را بزند و کارت پایان خدمتم را با احترام تحویلم دهد :)ولی الان خانواده از
سلام
من تا چند هفته نیستم
شایدم چند ماه ، نمی دونم چون امتحانای میان ترمم شروع شده و یکی دو هفته دیگشم امتحانای ترمم شروع میشه 0-0
ولی اگه هروقت اومدم حتما پست می ذاااارم ، شما هم نظر بذارید و من هم اگه بیام حتما حتما براتون نظر می ذارم درخواستی ها و پیشنهاداتون رو بگید تا اومدم بیان بلاگ بذارمشون ^-^ ( خیلی خوشحال می شم ^-^)
و وقتم هم خیلی کمه پس هر هفته یه دونه یا دو تا پست می ذارم و تو یه وب دیگه هم نویسنده هستم اصلا وقت ندارم
ممنون که همیشه همراهم
اگه به ژانر عاشقانه- کمدی و فانتزی علاقه دارید که برید لذتشو ببرید و کیف کنید و در کنارش یک داستان جنایی رو هم دنبال کنید :)
و اما داستانش: بونگ سون دختریه با یک قدرت ماورایی! مثلا یکی رو می زنه طرف پنجاه متر اون طرف تر میفته :دی  از این ور مین یانگ که رئیس یک شرکت بزرگ تولید بازیه با دیدنش اونو به عنوان بادیگاردش استخدام می کنه! از طرف دیگه تازگی ها تو محله بونگ سون چند تا دختر ربوده شدن و پلیس با مجرمی باهوش طرفه...
خیلی دوستش داشتم و از دیدنش بسی
وقتی جوون بودم دوست داشتم هر کس دیگه‌ای باشم به جز خودم. دکتر برنارد گفت اگر توی یک جزیره تنها بودم، مجبور می‌شدم به همنشینی با خودم عادت کنم. گفت باید با خودم کنار بیام. با تمام عیب و نقص‌ها، ما خودمون عیب و نقص‌ها را انتخاب نمی‌کنیم. اونا بخشی از وجود ما هستند و باید باهاشون کنار بیایم. دوستامون رو می‌‌تونیم انتخاب کنیم و من خوشحالم که تو رو انتخاب کردم.
زندگی هرکس یه راه بی انتهاست، بعضی هاشون صاف و آسفالت شده هستن و بعضی دیگه مثل مال من
قول دادم این فاطمیه آدم بشم. پاک بشم. همونی بشم که شما میخوای، شما دوست داری... هر چیزی که بهش شک داشتم، هر مسئله ای که حس می کردم یه روزنه کوچیک باشه برای گناه، برای پرت شدن حواس دلم، برای لرزیدن ایمانم، همه رو، همممممممه رو درز گرفتم. محکم بستم... سخت بود، سخته... یه کشیده زدم تو گوش نفسم، گفتم دست از پا خطا کنی با من طرفی! با غیض نگام کرد. یه مشت کینه و غصه و حسرت قدیمی رو ریختم بیرون از دلم. دلم غصه اش گرفت چون بهشون عادت کرده بود. همین شد که با من
بسم الله النور 
​​​​​​یعنی ازدواج کردی؟؟؟؟؟!!!!من یکی که بسیااااااااااااااااااااااااار بسیاااااار خوشحالمبین این خبرهای ناگوار ایران , ازدواج تو خوشحالی عمیقی برای من رقم زدچه روزهایی توی این نزدیک دوسال با هم داشتیمزمانایی که هرروز با هم تلفنی حرف میزدیمزمانی که یه پیام تو وبلاگم درباره زندگی طلبگی نوشتی و منو با خودت بردی به چند سال پیش خودم...همینم باعث شد دلم بخواد باهات دوست بشم و تمام زورمو زدم تا شمارتو بهم دادیانقدر منو امتحان
من با آنها چه تفاوت های دارم، زمانی که به یک شکل می گوییم: دوستت دارم. آنها دوستت دارند می گویند تا تو خوشحال شوی اما من می گویم تا قلبم دیگر در انتظار گفتن نباشد. آنها ادعا خواهند کرد با گفتن: دوستت دارم، هر چیزی برایت فراهم کنند. اما من چنین ادعایی نمی کنم. زمانی که می گویم: دوستت دارم، بگویی: بمیر، خواهد مرد. بگویی: اشک بریز، دریا خواهم شد. معیار آنها را در دوست داشتن تو نمی دانم، نمی دانم روزی تغییر خواهد کرد یا نه. اما معیار من قلب من است. تو ان
 هر روز از نوشتن طفره میرم، به امید اینکه فردا حالم بهتر بشه و مجبور نباشم حال بدم رو هیچ کجا ثبت کنم. اما روز بعدش با آشفتگی بیشتری از خواب بیدار میشم. تصمیم گرفتم نوشتن رو هم امتحان کنم، خدارو چه دیدی، شاید جواب داد.
امروز روز سختی بود. تمام روز رو فقط بدون هیچ کنترلی اشک ریختم. انقدر سخت بود که اون وسطاش داشتم فکر میکردم ممکنه اصلا آخرش رو نبینم... 
و حالا اینجا نشستم و با چشمایی که میسوزن و ورم کردن، دارم حال این روز بد رو ثبت می‌کنم.
من دوستش
آمده اید تا از آسمان پیر بگویم؟ انتظار می کشید تا از قلب رفته بگویم؟ کلمات را رد می کنید تا از عاشقی بگویم؟ باور می کنید که باور ندارد برایش اشک ریخته ام؟بگذریم، می خواهم از عشق بگویم اما، نه او، می خواهم از روزی بگویم که دست پدرم را بوسیده ام. از روزی که چشمان مادرم بی تابم بوده اند. از حالی که خواهرم از من پرسیده است، از حرف های که برادرم شنیده است. اگر عشق این نیست، من هیچگاه عاشق نمی شوم. بچه ها، من عاشق بوده ام. بچه ها، من عاشق هستم. 
مادرم،
همیشه از حال بدم اینجا نوشتم ولی امروز می‌خوام از حال خوبم و انگیزه‌م بنویسم.
پر از انگیزه ام و این رو خودم می‌دونم فقط.
بعد از نتیجه خوب کنکور با هرمقدار پولی که داشتم، برای مشاورم هدیه می‌گیرم حتما. من رو پر از انگیزه کرده.
۲۲ساله شدم.فکر میکردم کسی یادش نیست.اشتباه میکردم.توی دانشگاه که یه عالمه تبریک داشتم تازه تو کلاس همه به افتخار تولدم دست زدناومدم خوابگاه و قرار بود با بچه ها بریم خرید.اما یهو سر از کافه در اوردیم و بله!سوپرایز!!! سوپرایز شده بودم باز برای تولد!و حتی کوچکترین ذره هم شک نکرده بودم!!!خیلی خیلی خوشحالم.اصلا انتظارشو ‌نداشتم.دیشب یه عالمه ناراحت بودم که هیچکس حواسش بهم نیست.الان از شدت خوشحالی نمیدونم چی بگم.و خب خدا رو فقط شکر میکنم که آدمایی
سلام.
امروز
سه مرداده من سرکارم و از اینجا دارم برات می نویسم.هم برای خدای مهربونم
می نویسم هم برای اونی که امروز سیزدهمین سالگرد اولین آشناییمونه.سیزده
سال گذشت از اولین روز دیدارمون. از رویش جوانه عشقمون.عشقمون شده یه درخت
سیزده ساله. با اینکه ندارمت اما امروز حس خوبی دارم. انگار جشنه.
خوشحالم.میدونی خدارو شکر میکنم که تو سر راه من قرار گرفتی چون خیلی چیزا
بهم یاد دادی. و بودنت و حتی نیودنت باعث شد من سمت خیلیا نرم و خیلی
کارارو نکنم که ب
دختر مجرد ِ موفقی ِ، قبلا مدرسه با هم،همکار بودیم بعدش رفت و چسبید به دفتر بیمه خودش، درآمدش فوق العادست و الان یه ماشین توپ زیر پاشه و بسیار قدرتمند در زمینه اقتصادی،ارشد حقوق و بسیار خوش فکر.با هم در تماس بودیم و رفته رفته صمیمی شدیم ،جوری که کارای تبلیغاتیشو انجام می دادم و میگفت میخوام باشی کنارم،خلاصه موج مثبتش برام زیاد بود که تونستم دوست بمونم باهاش...امروز که تماس گرفت اگه هستی بیام خونه برات سالنامه بیارم، گفتم بیا هستم....
اومد و من
سلام ماه قشنگم :)
از روز چهاردهم برایت می نویسم، خوشحالم که در کنار تو هستم... امروزم در کنار میم قشنگم گذشت، دستای نرم و کوچکش را گرفتم، گونه اش را بوسیدم و با جان دل در نقش خاله نبات وقتم را در کنارش گذراندم. 
ماه من، خوشحالم که هستی :) 
دستمو گرفتی و منو همین جوری داری میبری :)))
حفظ قرآن رو شروع کردم 
باور نمیشه اینقد عاشق قرآن شدمممممم
خدایااااا دوستت دارم 
________
تمام کارهایی که به ترتیب تموم شده بود دوباره داره شروع میشه 
ولی با یه هدف مشخص :)))
منو این همه خوشبختی 
منو خدا 
منو بازگشت 
منو دوری از گناه 
منو کنار خدا 
دوستت دارم خدااااا جونم 
خداحافظ سالار
زندگی نامه و خاطرات سراسر رشید اسلام شهید حاج حسین همدانی از زبان همسر او پروانه چراغ نوروزی
تاریخ مطالعه 1398/5/3
کتاب خداحافظ سالار را سه چهار روزه خواندم به راستی این زندگی نامه شهدا به ما زندگی کردن می آموزد، جورج مارتین نویسنده آمریکایی در جایی از او خواندم که گفته بود:هر کس کتاب می خواند هزاران زندگی را قبل از مرگ خود تجربه  میکند و آن کسی که کتاب نمی خواند فقط یک زندگی را تجربه می کند.
به راستی با خواندن این کتاب با حاج حسین
اتاق تاریکه...اگر به تاریخ گوشه ی وبلاگ نگاه نکرده بودم نمیدونستم امروز چندم بهمن بود...تاریخ را گم کردم...
به تاریخ شبی که بعد از زدن دکمه ی چهارده ساعت کرنومترم،قدر ده دقیقه رقصیدم...
خوشحالم...از اینکه هنوز نشانه های حیات در من هست خوشحالم...
حس میکنم خیلی دارم عاشقت میشم...
نمیدونم شاید بعد از خوندن پست های دندون پزشکه شایدم نه. ولی واقعا دلم میخوادت خیلی زیاد. دوست نداشتم از رابطه دندون پزشک و ام اچ بخونم. انقدر دلبری کنن مثلا
من از ام اچ خوشم میاد بخاطر آدم جالب بودنش، و خب خوشگلم هست:)) دندون پزشک ام خوشگله، نیس؟
من خیلی ذوق کردم گفتی ما سه تا رفیقیم،
خیلی ذوق کردم گفتی منم با تو...
دیشب باز هم منو جلو خودت لال کردی. من میترسم. از آینده م خیلی میترسم. از الطیبون لطیبات... من طیب نیستم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها